مبانی نظری و پیشینه تحقیق اخلاق ترافیک شهروندی عنوان این نوشتار می باشد که در ابتدا مبانی نظری اخلاق ترافیک شهروندی آورده شده است. در ابتدا بصورت تفکیک شده در مورد اخلاق، شهروندی و ترافیک شهری صحبت می کنیم و بررسی و تشریح این مفاهیم را در دستور کار خواهیم داشت. در مورد حقوق شهروندی صحبت می شود. به رویکردهای نظری اخلاق شهروندی بصورت کامل می پردازیم.. و در ادامه به بررسی پیشینه تحقیق اخلاق ترافیک شهروندی در پژوهش های داخلی و خارجی پرداخته ایم.

 

 


مقدمه مبانی نظری اخلاق ترافیک شهروندی

اخلاق ترافیك شهروندی
اخلاق ترافیك شهروندان میزان تعهد و پایبندی افراد به قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی از طرف رانندگان و شهروندان می باشد. هر قدر سطح این اخلاق بالاتر باشد، میزان رعایت قوانین از طرف رانندگان نیز بیشتر می شود و این امر می تواند كمك شایانی در كاهش حجم ترافیك شهری داشته باشد.

 

 

2-4- رویكردهای نظری مفاهیم
2-3-1- رویكردهای نظری اخلاق شهروندی
بنابر تعاریفی كه ارائه گردید، اخلاق شهروندی شامل میزان تعهد و مسئولیتی است كه افراد در جامعه در قبال یكدیگر دارند. جامعه شناسان معاصر از جمله پارسونز، ترنر، فالكس، كیمیلیكا و جانوسكی تعاریف مختلفی از شهروندی بیان نموده اند كه در ادامه به تشریح هر یك پرداخته می شود.

 

 

2-4-1-1- تالكوت پارسونز
مفهوم شهروندی در نظریات پارسونز نیز به صورت تلویحی صورت بندی شده است. با بازخوانی نظریه های پارسونز می توان دریافت كه جایگاه نظری شهروندی در نظریه های پارسونز را باید در تئوری توسعة مدرنیتة او سراغ گرفت. شهروندی در معنای كامل كلمه، از نظر پارسونز نتیجة ظهور سرمایه داری مدرن یا پدید آمدن تغییرات در جامعة سنتی نظیر شهری شدن، سكولار شدن و عقلانیت است، كه بستر مناسبی برای رشد آن فراهم آوردند. از دید پارسونز شهروندی مدرن نیازمند یك عامل سیاسی است كه دیگر با خاص گرایی های تولد، قدمت و جنسیت محدود و مقید نشود.(نجاتی حسینی؛ 1380)

در بحث مدرنیته و تطور جوامع عمده مباحث او خلاصه می شود در بحث متغیرهای الگویی و تیپ بندی كه از جوامع بر مبنای تطور تاریخی ارائه می دهد. متغیرهای الگویی و به دنبال آن تیپ بندی كه پارسونز از جوامع (سنتی تا مدرن) ارائه می دهد را می توان مبنایی برای صورت بندی شهروندی در قالب تئوری توسعه مدرنیته و همچنین یك چارچوب نظری برای تحلیل مدرنیته دانست. جهت گیری نظری شهروندی پارسونزی را می توان با كمك متغیرهای الگویی كه مبنایی برای تحلیل و تبیین جامعه شناختی مدرنیته، جامعة مدرن و نهایتاً تعریف مفهوم شهروندی محسوب می شوند به صورت زیر بیان كرد:  مدرنیته را می توان بر اساس چهار متغیر الگویی:  عام گرایی، اكتساب، بی طرفی ارزشی و جمع گرایی(كه نقطة مقابل متغیرهای الگویی اجتماعی سنتی یعنی: خاص گرایی، انتساب، جهت گیری ارزشی و فردگرایی است)تعریف كرد.(ازكیا؛ 1381)

بر اساس این تعریف مدرنیته به معنای تفكیك و تمایز اجتماعی به بخش های مستقل و تحول از تعهدات سنتی اعضاء جامعه به تعهدات مدرن و همه شمول است. بر مبنای این تحلیل مدرنیته عبارت است از انتقال جامعه از وضعیت مبتنی بر منزلت (پایگاه) به جامعه مبتنی بر قرارداد. (ترنر؛1994)بنابر موارد فوق می توان شهروندی را از نظر پارسونز پدیده ای حاصل گسترش ارزش ها و هنجارهای عام دانست كه با ظهور مدرنیته و سرمایه داری یا پدید آمدن تغییرات در جامعة سنتی نظیر شهری شدن، صنعتی شدن، سكولار شدن و عقلانیت رشد می یابد و همچنین می توان آن را توسعة مدرنیته یعنی انتقال اعضاء جامعه از وضعیت مبتنی بر منزلت به وضعیت مبتنی بر قراداد تلقی كرد.(شیانی؛ 1381)

در واقع او شهروندی را مجموعه ای از كردارهای اجتماعی می داند كه مشخص كنندة عضویت اجتماعی در یك جامعة برخوردار از تفكیك اجتماعی، در سطح فرهنگ و نهادهای اجتماعی كه در آن انسجام اجتماعی مبتنی بر معیارهای همه شمول می باشد، می داند. همچنین شهروندی مورد نظر پارسونز یك شهروندی اجتماعی است و با سه مقولة كلیدی كردارهای اجتماعی، عضویت اجتماعی و انسجام اجتماعی پیوند تنگاتنگ دارد. با مروری در آثار پارسونز می توان به جایگاه مهم شهروندی در نظریات او پی برد.وی شهروندی را در ایجاد و حفظ نظام حكومتی دموكراتیك، بسیار مهم می انگاشت و تصور می كرد در جوامع دموكراتیك شهروندی به معیار اصلی همبستگی ملی تبدیل می شود. در گذشته تفاوت های مبتنی بر مذهب، قومیت یا سرزمین آن قدر مهم بود كه تعیین می كرد چه كسانی عضو جامعه به شمار آیند، یا از عضویت آن به طور كلی محروم گردند. با وجود این در جامعه ای كاملاً مدرن، وضعیت مشترك شهروندی شالوده ای كافی برای همبستگی ملی فراهم می كند.(كیوستو؛1389)

مفهوم شهروندی از دیدگاه پارسونز عضویت كامل در آن چیزی است كه آنرا "اجتماع جامعه ای" می نامد. اجتماع جامعه ای اشاره به بخشی از جامعه دارد كه به عنوان یك نظام، یك "گمینشافت" را تشكیل می دهد و بر همبستگی و وفاداری متقابل اعضا تأكید دارد. از دیدگاه پارسونز اجتماع جامعه ای مقوله ای از تعهد اعضاء به یكدیگر و جمعی است كه در آن گرد آمده اند. برای به وجود آمدن چنین وضعیتی ساختار انجمنی باید مطابق ارزش های مشترك جامعه باشد. در این صورت اعضا به یكدیگر تعهد پیدا می كنند، زیرا ارزش های مشتركی دارند و علایق و منافع شان با علایق و منافع دیگران در ارتباط است.(ترنر؛1994)

پارسونز با برقرار كردن رابطه بین شهروندی و پلورالیسم، شهروندی را شالود های كافی برای وضعیت مشترك تمامی گروه های اجتماعی می داند كه می تواند با نادیده گرفتن تنوعات و كثرت گرایی فرهنگی، محوری جهت ایجاد هویت ملی (احساس تعلق یكپارچه به یك فرهنگ ملی مبتنی بر زبان، تاریخ و سنتهای مشترك) ایجاد كند و اختلافات قومی، مذهبی، منطقه ای، منازعات اجتماعی و فرهنگی را با هویت ملی همساز كند، بدون ترس از اینكه جامعه بگسلد یا به جنگ خونین داخلی منجر شود.(كیوستو؛1383)

پارسونز مؤلفه های سه گانة شهروندی از دیدگاه مارشال را به شرح ذیل توسعه می دهد:
مدنی یا قانونی:  برای پارسونز به كارگیری نظام ارزشی برای یك زمینة مرتبط، بعد مدنی شهروندی را تشكیل می دهد. یكی از این زمینه ها حقوق است. حقوق یعنی اینكه اعضاء اجتماع جامعه ای، در یك معنای هنجاری، باید از آزادی بیان و امنیت برخوردار باشند. سیاسی:  برای پارسونز مشاركت در دستیابی به اهداف جمعی در سطح جامعه و مشاركت در فرآیند حكومت، همان بعد سیاسی شهروندی است.

اجتماعی:  برای پارسونز بعد اجتماعی شهروندی، همان منابع و ظرفیت ها می باشند. به این معنا كه اجتماع جامعه ای یك سطح استاندارد از منابع و ظرفیت ها را تعریف می كند و آن را در اختیار جامعه و بخش های كوچكتر آن می گذارد. (ترنر؛ 1994)بنابراین می توان گفت از دیدگاه پارسونز، شهروندی یكی از ارزشهای بنیادی نهادهای دموكراسی لیبرال است كه به موازات توسعة مدرنیته و دموكراتیك شدن جوامع تقویت و گسترش می یابد. همچنین شهروندی مورد نظر پارسونز، یك شهروندی كامل است یعنی به دور از تبعیض اجتماعی، محدودیت اجتماعی، نابرابری و در كل طرد گروه های اجتماعی خاص و به معنای برخورداری تمامی گروه های اجتماعی از حقوق و تعهدات شهروندی فارغ از تفاوتهای فرهنگی. به عبارت ساده تر شهروندی از نظر پارسونز، شامل احساس تعلق یكپارچه به یك فرهنگ ملی است كه در نهایت به انسجام اجتماعی و نظم اجتماعی منجر می شود.(منتخب مدنی؛1384)


فهرست مطالب
چارچوب نظری و پیشینه اخلاق ترافیک شهروندی
2-1- مقدمه 1
2-2-پیشینه تحقیق 2
2-3- مفاهیم كلیدی 8
2-3-1- اخلاق 8
2-3-2- شهروندی 9
2-3-3- اخلاق شهروندی 10
2-3-4- حقوق شهروندی 11
2-3-5- حقوق مدنی 12
2-3-6- حقوق سیاسی 13
2-3-7- حقوق اجتماعی 13
2-3-8- مشاركت اجتماعی 14
2-3-9- ترافیك شهری 16
2-3-10- اخلاق ترافیك شهروندی 16
2-4- رویكردهای نظری مفاهیم 16
2-3-1- رویكردهای نظری اخلاق شهروندی 16
2-4-1-1- تالكوت پارسونز 17
2-4-1-2- برایان ترنر 20
2-4-1-3-كیت فالكس 23
2-4-1-4- ویل كیملیكا 27
2-4-1-5- توماس جانوسكی 29
2-5- جمع بندی مفهوم شهروندی 32
2-6- رویكردهای نظری مربوط به جرائم شهری 34
2-6-1- نظریات كنترل اجتماعی 35
2-6-2- نظریه كنترل اجتماعی هیرشی 36
2-6-3- نظریه ارتباطات نسبی ساترلند به عنوان عامل كجرفتاری 38
2-6-4- نظریه مرتون در مورد كجرفتاری 39
2-7- برخی عوامل محیطی موثر بر جرائم شهری 40
2-8- جمع بندی رویكردهای نظری مربوط به جرایم شهری 41
2-9- رویكرد نظری مفهوم ترافیك 43
2-9-1- تعریف ترافیك 45
2-9-2- تاریخچه ترافیك در ایران 47
2-10- چهارچوب نظری 51
پیشینه اخلاق ترافیک شهروندی
منابع