دانلود پایان نامه رشته مدیریت

نقش فناوری اطلاعات و تاثیر فرهنگ سازمانی بر پیاده سازی مدیریت دانش و بررسی مدلهای آن

 
 
 
 
 
چکیده:
هدف از این پایان نامه نقش فناوری اطلاعات و تاثیر فرهنگ سازمانی بر پیاده سازی مدیریت دانش و بررسی مدلهای آن می باشد.
 

تكنولوژی اطلاعات می‌تواند بعنوان ابزاری قدرتمند عمل كرده و ابزارهایی مؤثر و كارآمد برای همه وجوه مدیریت دانش شامل تسخیر، اشتراك و كاربرد دانش تأمین كند. توانایی تكنولوژی اطلاعات در كاوش، نمایه، تلفیق، بایگانی و انتقال اطلاعات می‌تواند تحولی در گردآوری، سازماندهی، رده‌بندی و اشاعه اطلاعات ایجاد كند. تكنولوژیهایی مانند سیستمهای مدیریت بانكهای اطلاعات مرتبط، سیستمهای مدیریت مدارك، اینترنت، اینترانت، موتورهای كاوش، ابزارهای جریان كار، سیستمهای پشتیبان اجرا، سیستمهای پشتیبان تصمیم‌گیری، داده كاوی، ذخیره داده‌ها، پست الكترونیك، كنفرانس تصویری، تابلوی اعلانات، گروههای خبری و تابلوهای بحث می‌توانند نقشی اساسی در تسهیل مدیریت دانش داشته باشد .

اما، تكنولوژی اطلاعات بخودی خود قلب مدیریت دانش نیست و هیچ پروژه‌ای تنها بخاطر كاربرد آخرین تكنولوژیهای اطلاعاتی تبدیل به پروژه مدیریت دانش نمی‌شود. تكنولوژی اطلاعات فقط نقش پشتیبان را در مدیریت دانش ایفا می‌كند. تكنولوژی اطلاعات به تنهایی تأمین كننده دانش نیست. تكنولوژی اطلاعات می‌تواند به افراد در پیدا كردن اطلاعات كمك كند اما این خود افراد هستند كه باید تعیین كنند آیا اطلاعات متناسب و مرتبط با نیاز خاص آنها هست یا خیر. برای تبدیل اطلاعات به دانش، افراد باید اطلاعات را تحلیل، تفسیر و درك كرده و آن را در متنی جای دهند.

از آنجا که پذیرش گسترده‌ای از دانش به عنوان یک منبع مهم اقتصادی، سازمان‌ها شده است و تلاش برای اینکه مدیریت دانش به عنوان یکی از عوامل متعددی توانمندسازی شناسایی شده است، و فن آوری که قطعا یکی از آنها است. فن آوری است که موجب حمایت و ایجاد، انتقال و استفاده از دانش، را امکان پذیر می‌سازد. به این خاطر که به دلیل پویایی فن آوری و به طور کلی، سرعت در شتاب در طیف گسترده‌ای از مناطق توسعه می‌یابد، و نیز به پیچیدگی حوزه مدیریت دانش را، که شامل دیدگاه‌های متناقض در دانش و رویکرد به مدیریت آن می‌باشد. تکنولوژی‌هایی که می‌تواند، فن‌آوری‌های مدیریت دانش را پشتیبانی کنند،  

 

روش معمول این است که آنها را مرتبط با فرایندهای دانش کنند. اما فرآیندهای مشخص شده به طور گسترده ای متفاوت است و مانع درک کلی تر خواهد شد. روش جایگزین شده برای توصیف فن آوری‌های تجاری در دسترس،  فن آوری به عنوان بخشی از معماری‌های سیستم‌های مدیریت دانش و به عنوان برنامه‌های کاربردی برای کسب و کار تعریف شده‌اند. چارچوب‌های موجود برای پیاده‌سازی مدیریت دانش نیز معمولا شامل ملاحظات استراتژی است. علاوه بر این، تحقیق در مورد سیستم‌های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات به طور کلی نیز مرتبط با هم ترازی استراتژیک برای مدت زمان طولانی است. ما پس از آن که چنین رویکردی می‌تواند بینش مفید به فن‌آوری‌های مدیریت دانش و استفاده از آنها نتیجه‌گیری می‌کنیم. روش ما برای بررسی ارتباط بین فن‌آوری‌های مدیریت دانش و استراتژی در مفهوم هستی شناسی است. هستی شناسی متشکل از اصطلاحات، تعاریف و شرح روابط خود را دارد. از جمله مزایای بسیاری ممکن است، به منظور تسهیل درک مشترک و به اشتراک گذاری دانش در یک دامنه خاص هستی شناسی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد (Govind et al, 2009).

 

فرهنگ سازمانی نیز یكی دیگر از متغیرهای زیرساختی برای پیاده سازی مدیریت دانش است (.(Gold et al., 2001 ; Demarest, 1997 طبیعتاً، سازمان‌ها باید یك فرهنگ مناسب برای پیاده سازی مدیریت دانش پایه گذاری كنند. فرهنگ اعتماد باعث می‌شود روابط و اعتماد متقابل بین اعضاء سازمان افزایش یابد و افراد تمایل بیشتری به پیاده سازی مدیریت دانش داشته باشند. همچنین سازمان‌ها نیاز به یك محیط یا فرهنگ یادگیری مستمر دارند تا پیاده سازی مدیریت دانش موفقیت آمیز باشد (Nedlela & Toit, 2001) به گونه‌ای كه یادگیری در همه سطوح سازمان اتفاق بیفتد. در یك فرهنگ یادگیری افراد مشكلات را جستجو می‌كنند و تشویق به یادگیری می‌شوند و از طریق ابزارهای یادگیری همانند آموزش پیاده سازی مدیریت دانش را تقویت می‌كنند .(Damanpour, 1997)

با تقویت فرهنگ یادگیری ظرفیت سازی برای پیاده‌سازی مدیریت دانش افزایش پیدا می‌كند. برای ایجاد ظرفیت یادگیری در سازمان سه مفهوم قابل بررسی است: یادگیری، تغییر ابتكار و تغییر فرهنگ  .(Daneshfard,K, 2004)در آینده سازمان‌هایی موفق و پایدار خواهند بود كه از دیگران جلوتر و دائماً در حال یادگیری باشند ((Najafbeygi R, 2004  همچنین سازمان‌ها نیاز به روابط حمایتی، تشریك مساعی و ایجاد فضای صمیمیت و دوستی (فرهنگ همكاری) برای تحقق مدیریت دانش دارند. در چنین فرهنگی افراد همدیگر را حمایت و كمك می‌كنند و دانش مورد نیاز برای انجام فعالیتهای سازمانی در اختیار همدیگر قرار می‌دهند تا به كارگیری دانش، آسان و زمینه ایجاد ایده‌ها و روش‌های نوین در سازمان فراهم شود. گرایش یا عدم گرایش سازمان‌ها به فرهنگ قدرت می‌تواند پیاده‌سازی مدیریت دانش را متاثر سازد. (.(Davel & Snyman, 2007  عده‌ای از محققان معتقدند وجود نظام سلسله مراتبی، خط مشی‌های سیاسی و نفوذ صاحب منصبان قدرت در به اشتراك گذاشتن مدیریت دانش در بخش دولتی موثراست. (.(Fytton et al., 2004

 
 
 
 
مقدمه:
تئوری‌های عرفی نئو کلاسیکی بر پایه انباشتگی دو عامل بنا شده‌اند: سرمایه و نیروی کار. اقتصاد دانان باور دارند که هر دوی این منابع، بازده نزولی دارند و سرانجام هر افزایش اضافی از نیروی کار و یا سرمایه از قانون بازده نزولی پیروی خواهد کرد. ایده ایستایی رشد در برخی نقاط که توسط دیدگاه کلاسیک پیشنهاد شده بود توسط تئوری نئوکلاسیکی و با این نظریه که تکنولوژی وضعیت مناسبتری را از نقطه ایستا تبیین می‌کند به بن بست رسید و حال این ایده با عبارت دانش به چالش کشیده شده است. اما اقتصاد دانان یک دوره‌ی سختی برای تطبیق دانش در داخل مدل‌های خودشان دارند، چرا که بر خلاف سرمایه و نیروی کار که بازده نزولی را نشان می‏دهند، دانش بازده صعودی را نشان می‏دهد (Arntzen et al, 2009) 
 
دلیل بحرانی دیگر بر رشد دانایی محور، تغییرات است. تغییرات همیشگی و پیوسته با جلوه‌ای از حرکت شتابان دگردیسی‌ها در بازار، فناوری، بنگاه‌ها و دیگر بخش‌های اقتصادی. این امر موجب می‌شود تا بنگاهها و افراد در جستجوی سودهای بالاتر بجای سودهای معمول فکر نوآوری، جستجوی راه‌ها، عملیات و فناوری‌های جدید باشند. در نگرش اقتصاد جدید، تغییر اقتصادی، نتیجه حرکت آرام از یک حالت تعادلی به حالت دیگر نیست بلکه آن از دنبال کردن سودهای شبه انحصاری نتیجه می‌گردد که متعلق به نوآوران است. ایده‌های جدید بکرار توسط بنگاه‌ها ایجاد می‌شود و تغییرات اقتصادی بوسیله موفقیت فناوریها و راهکارهایی که روش‌های قبلی را منسوخ می‌کنند، بوجود می‌آید  Hung , 2005)). 
 
خلاقیت هسته اصلی فرآیند نوآوری است و بهره‌وری واحدهای تحقیق و توسعه نیز از خلاقیت نشأت می‌گیرد. در فرآیند ملی نوآوری نیز دانش خلق می‏شود و وظیفه مدیریت دانایی نیز عبارت از فرآیند اداره دقیق دانش برای رفع نیازهای موجود‌، شناخت و بهره برداری از دانش موجود کسب شده و ایجاد فرصتهای جدید و توان ظرفیت بکارگیری دانش می‏‏‏باشد. وظایف واحدهای تحقیق و توسعه نیز توسعه مرزهای دانش با تحقیقات پایه‌ای و یا تحقیقات توسعه‌ای و کاربردی برای بهبود مستمر فرآیند تولیدی است. بنگاههای صنعتی موفق در اقتصاد جدید آنهایی هستند که بطور مستمر به تولید دانش بپردازند و آن را در سراسر سازمان توزیع کنند و سریعاً تبدیل به تکنولوژی و محصول کنند (Dalkir et al, 2007) .
 
 
 
 
 
فهرست مطالب
2 - 1 مقدمه . 11
2-2 مدیریت دانش   12
2 – 2 – 1  تاریخچه مدیریت دانش . 12
2-2-2 انواع دانش .  14
2 – 2 - 3  تعاریف .  15
2 – 3 مدیریت دانش و تدوین دانش   20
2 – 4  اکتساب دانش   21
2 - 5 تسهیل و انتقال دانش .  21
2 – 6  کاربری دانش . 22
2 - 7 ذخیره (انباشت) دانش 22
2 – 8  اهمیت مدیریت دانش  22
2 – 9  الزامات سیستم‌های مدیریت دانش . 22
2 - 10 سرمایه فکری چیست؟ . 24
2 - 11رویکردها و روشهای اندازه‌گیری نامشهودها  25
2 – 12 سرمایه انسانی  26
2 - 13 اهدف مدیریت دانش  27
2 - 14 مدیریت دانش جدید . 28
2 - 15 زنجیره اطلاعات  29
2 - 16 داده  30
2 - 17 اطلاعات  30
2 - 18 نقش فن آوری اطلاعات  31
2 - 19 دانش . 31
2 - 20 مدیریت داده، مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش . 32
2 – 20 - 1 مدیریت داده  32
2-20-2 مدیریت اطلاعات  32
2 - 21 فرایندها در مدیریت دانش  33
2 - 22 عناصر اساسی مدیریت دانش . 34
2 - 23 نقش دانش در مدیریت دانش  36
2 - 24 نقش مدیریت در مدیریت دانش. 37
2 - 25 نقش تكنولوژی اطلاعات در مدیریت دانش . 39
2 - 26 تأثیر فرهنگ سازمانی بر پیاده سازی مدیریت دانش .  40
2 - 27  مدلهای مدیریت دانش  41
2 - 28 تولید دانش . 48
2 - 29 انتقال دانش  48
2 - 30 فناوری اطلاعات . 50
2 - 31 فرهنگ سازمانی  51
2 - 32 صادرات  54
2 - 33 فرایند صادرات  60
2-34 محرک های صادرات . 61
2-35 برنامه راهبردی توسعه صادرات غیرنفتی ایران . 62
2-36 روند صادرات غیر نفتی . 63
2-37 فرش ایران . 66
2-38  سابقه تحقیقات  69
2-38-1 پیشینه داخلی  69
2-38-2 پیشینه خارجی  73
منابع